بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست
مطالبی که در زیر آمده است، ترجمه ای از مقاله کوین ورباچ (Kevin Werbach)، کارآفرین و محقق مطرح در حوزه فناوری است و وب سایت ارز دیجیتال صحت مطالب مندرج در این مقاله را تایید یا رد نمی کند.

این روزها صحبت نکردن از بلاک چین و ارزهای دیجیتال و نادیده گرفتن این موضوع که این‌‌ها می‌توانند تغییری شگرف (یا حداقل ثروتی بادآورده!) به وجود آورند، کار دشواری شده است.

از زمان ظهور این تکنولوژی منتقدان بزرگی نیز در مقابلش ایستاده و آن را کلاهبرداری و بی فایده و حتی خطرناک خوانده‌اند.

بسیاری نیز هنوز از قضیه خبردار نشده اند. دلیل همه این سردرگمی ها و نظرات متناقض می تواند این باشد که ما درباره یک چیز صحبت نمی کنیم.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

حقیقت این است که چیزی به نام «پدیده بلاک چین» وجود ندارد که با آن موافق و یا مخالف بود. در حقیقت سه تکنولوژی دست به دست هم باعث تولد خلق راهکاری به نام بلاک چین شده اند.

هر سه مورد قواعد اولیه مشترکی از طراحی و پایه های تکنولوژیکی را به اشتراک گذاشته اند اما هواداران آن‌ها و هدف‌هایشان و چشم‌انداز آن‌ها به طور کامل متمایز است.

این را نیز باید دانست که افراد دخیل در این تکنولوژی‌ها، با مورد هدف قرار دادن اینکه کدام یک «حرکت اصلی» است کمکی به آن نمی‌کنند.

خب قضیه را کمی روشن‌تر کنیم.

اولین آن‌ها، یعنی ارزدیجیتال (Cryptocurrency): نماینده این ایده که شبکه ها به صورت امن و بدون وجود کنترل‌کننده‌های مرکزی قادر به انتقال ارزش باشند.

دومین آن‌ها، بلاک چین (Blockchain): بیانگر این ایده که شبکه درباره برخی اطلاعات، در محیطی ورای اعتماد، می‌تواند به توافق عمومی دست یابد.

و آخرین مورد یعنی دارایی‌های دیجیتالی (Cryptoassets): این ایده نشان می‌دهد که ارزهای دیجیتال قابلیت گسترش در حوزه مالی و در نهایت معامله شدن به عنوان یک «دارایی» را دارند.

مورد اول یک مفهوم انقلابی است، اما درباره اینکه درنهایت موفق خواهد شد و یا شکست خواهد خورد، نظری نمی‌توان داد.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

موارد دوم و سوم تاثیر بسزایی در صنایع برگرفته از این تکنولوژی‌ها خواهند گذاشت، با این حال می‌توان آن‌ها را نیز انقلابی قلمداد کرد.

سه مفهوم وجود دارد که باید آن‌ها را به خاطر سپارید: به حداقل رساندن اعتماد (Trust-Minimizing) ، پیگیری (Tracking) ، معامله‌گری (Trading)

ارز دیجیتال – به حداقل رساندن اعتماد

شاید کلمه‌ای که بیشتر از هرچیز دیگری در این حوزه به گوشتان خورده «ارز دیجیتال» است که با بیت کوین آغاز می‌شود. آسان‌ترین راه برای فهم این موضوع دوری جستن از جزئیات در رابطه با مسائل استخراج و پول دیجیتالی است و در عوض تمرکز بر روی مفهوم «غیرمتمرکزسازی اعتماد» (Decentralization of Trust) است.

بسیاری از مسائل نیازمند اعتماد است. بدون اعتماد یک اسکناس ۲۰ دلاری چیزی جز یک تکه کاغذ و برگه‌های رای به مانند یک تشریفات مسخره خواهند بود. اعتماد در گذشته به معنای وابسته بودن به شرکا، موسسات و واسطه هایی که قدرت متمرکز محسوب می‌شدند، تعریف می‌شد. با روی کار آمدن تمدن مدرن صنعتی روی بد اعتماد، یک نوع آسیب‌پذیری را نشان داد. مردم، شرکت‌ها و دولت‌هایی که به آن‌ها اعتماد می‌کنیم شاید روزی غیرقابل‌اعتماد از آب درآیند.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

بیت کوین مفهوم ارزشمندی را نشان داد، پولی که می‌توان بدون اعتماد به کسی، به آن اعتماد کرد.

هدف ارزهای دیجیتال استفاده از مزایای اعتماد بدون وجود خطرهای ناشی از اعتمادکردن به دیگران است.

این ایده درصورتی که به باروری کامل برسد (در صورتی که برسد!) قادر به تغییر جامعه خواهد بود.

ما قادر به داشتن شرکت‌های شفافی که بازتاب خواستار سهام‌داران آن‌هاست، دولت‌هایی که خواسته مردم را می‌توان در آن‌ها دید، اینترنتی که از فساد استخراج ارزش (Value-Extraction) توسط سردمداران آن آزاد شده، پایانی بر اخبار دروغ و اتوماسیونی که هر روزه سبب زندگی آسوده انسان‌ها شود، خواهیم بود.

یا حداقل می‌توان اوضاع آینده را بهتر از چیزی که هست متصور شد. تمرکززدایی در تمامی جهات ارزشمند تلقی خواهد شد.

اما همه اینها هزینه‌ای دارد. (همیشه برای بهتر شدن باید بهایی پرداخت.) برای بیت کوین این هزینه شامل یک شبکه بسیارکند با عملکردی محدود است که مقدار زیادی انرژی مصرف کرده و نهایتا جیب ماینرها را پر می‌کند. شاید ارزشش را داشته باشد. شاید حتی در آینده با ظهور نسل جدیدی از بلاک چین‌ها، هزینه‌های ناشی کمتر شوند. آری همه می‌دانیم که بیت کوین بازاری ۱۰۰ میلیارد دلاری راه انداخته اما این نگاه از نوع سرمایه محوری (مورد سوم) است.

سوالی که باید پرسید این است که آیا صاحبان بیت کوین قادر به استفاده از آن هستند؟ (بجز پول‌دار شدن و تفکراتی شبیه به این) آیا بیت کوین توانسته کاربردی شود ؟

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

اوضاع از این هم بدتر می‌شود وقتی می‌فهمید هر روز ارزهای بیشتری معرفی می‌شوند بطوری که قریب به ۲۰۰۰ ارز هم اکنون وجود دارد.

باید منتظر فرصت مناسب بود. (مثل همیشه!) مسئله‌ای که وجود دارد این است که گروه‌های کوچک و برنامه‌های محدود لزوما زنده در نمی‌روند و توان رشد و پیوستن به جریان اصلی را پیدا نمی‌کنند. در صورتی هم که از پس این مشکلات برآیند، شرکتی مانند فیس‌بوک پدید می‌آید. تا قبل از فیس‌بوک کسی باور نمی‌کرد که می‌توان با استفاده از شبکه‌های اجتماعی کسب درآمد کرد. کاری که بیشتر احمقانه جلوه می‌کرد. البته باید در نظر گرفت که موفقیت فیس‌بوک را هم نمی‌توان به شرکت‌ها و اتفاقات دیگر تعمیم داد.

به طور کلی شرط‌ بندی درباره موفقیت ارزدیجیتال موضوعی هیجان‌انگیز است و احتمال دارد که این شرط بندی جواب هم بدهد ولی با وجود تمام پتانسیل‌های رشد این حوزه، این کار همچنان قمار محسوب می‌شود. حتما دلیلی وجود دارد که انقلاب‌های راستین اغلب اتفاق نمی‌افتند ولی در صورت وقوع خسارت زیادی به بار می‌آورند.

بلاک چین – پیگیری

آغاز پدیده بلاک چین و ارزدیجیتال نشان از ریشه‌ای یکسان دارد – مقاله بیت کوین منتشر شده در سال ۲۰۰۸ توسط ساتوشی ناکاموتو – اما بلاک چین به دنبال چیز دیگری است.

بلاک چین بر اساس فضای نبود اعتماد به وجود نیامد، بلکه این محدودیت شدید در عدم اعتماد بود که بلاک چین را پدید آورد.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

بگذارید بهتر بیان کنم. ما تنها به خودمان و یا به تشکیلات خودمان اعتماد داریم. با این حال هیچ شخص و یا حکومتی مانند یک جزیره نیست. حتی حکومت‌های یک جزیره هم مانند یک جزیره نیستند.

دنیا از عملیات مختلفی که در هر ثانیه در حال اجراست، پر شده است. این قضیه در سازمان‌های بزرگ و حکومت‌ها هنگام پیگیری کالاها در نقاط مورد اطمینان به وضوح دیده می‌شود. شرکت‌ها سالانه ۱۰ تریلیون دلار بابت مدیریت جریان کالا (logistics) صرف می‌کنند که همین لزوم استفاده از یک تکنولوژی را نشان می‌دهد.

تولید کننده‌ها، توزیع کننده‌ها و خرده فروش‌ها هر کدام گزارش ثبت شده مورد اطمینان خودشان را در این زنجیره تامین دارند. هنگامی که دکتر خود را عوض می‌کنید و یا به بیمارستان جدیدی وارد می‌شوید، گزارشات پزشکی شما خودبه‌خود همراه شما جابه‌جا نمی‌شوند. همچنین احتمال اینکه گزارشات جدید همراه قبلی‌ها از آن‌جا خارج نشود نیز وجود دارد.

همچنین ببینید: ۱۹ صنعت بزرگ که بلاک چین آن ها را متحول خواهد کرد

همه این نقص‌ها در جریان اطلاعات، موجب رشد هیولایی به نام هزینه تراکنش‌ها می‌شود.

طبق گفته‌های مراکز برتر اقتصادی، تلاش برای کشتن این هیولا، نیروی محرکه لازم در اقتصاد کنونی است.

مقدار قابل توجهی از هزینه تراکنش‌ها در بین شرکت‌ها، (حتی گاهی در داخل یک شرکت‌) ناشی از انعطاف‌پذیری کم آن‌ها در بحث اعتماد است. اگر طرفین در تراکنشی شرکت داشته باشند که در آن اطلاعات موجود مورد اعتماد همه باشد، هزینه ها به صورت قابل توجهی کمتر و عملکرد به شدت بهتر از قبل می‌شود. این همان ماهیت دید بلاک چین است.

اگر ارزهای دیجیتال درحال به حداقل رساندن اعتماد هستند، بلاک چین در حال توسعه آن است.

اعتماد به گزارش‌ها و اطلاعات خودتان در بلاک چین معادل اعتماد به گزارش دیگران است چرا که همه این گزارش‌ها در واقع یکی هستند.

نسخه ثانویه توافق‌نامه، نسخه‌های آتی از مصالحه، نسخه‌های مربوط به رسیدگی و شاید نسخه‌های آتی از گزارش‌های قانون‌گذاری، همه و همه را می‌توان در تراکنش اصلی جا داد. شرکت های برجسته در جهان در حال آزمایش این تکنولوژی هستند و در کنسرسیوم‌های آن شرکت می‌کنند چرا که آینده و پتانسیل عظیمی را پیش روی آن می‌بینند.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

غیرمتمرکزسازی یکی از چند راه موجود برای طراحی است. برخلاف ارز دیجیتال که این مقوله یکی از پایه‌های مورد نیاز آن است. این سیستم‌ها معمولا تنها به شرکت‌کننده‌هایی که «مجاز» شناخته شده‌اند، اجازه ورود می‌دهند.

همانند ارزدیجیتال، برخی از جنبه‌های این داستان نیازمند تفکر است. باید توجه کرد که قضیه بلاک چین هیچ تغییر قابل توجهی را در بازار و مدل‌های بازرگانی در نظر نمی‌گیرد.

مدافعان ارزهای دیجیتال استفاده از بلاک چین را در حوزه‌های دیگر نقد می‌کنند و اعلام می‌کنند که حوزه‌های دیگر به بلاک چین نیازی ندارند. در واقع باید گفت که ارزهای دیجیتال را هم بدون نیاز به بلاک چین می‌توان راه اندازی کرد.

استفاده از بلاک چین به معنی عدم مداخله بانک‌ها، عدم توقف‌سازی تراکنش‌ها توسط دولت‌ها و اینکه در نهایت هیچکس نتواند این جریان را متوقف سازد، خواهد بود. این ایده‌ای است که بیت کوین بر آن بنا شده است.

بلاک چین سناریوهای مختلفی را مورد هدف قرار داده است. این را نیز باید دانست که راه‌حل های دیتابیسی سنتی نمی‌توانند مشکلات ناشی از اعتماد بین مردم و شرکت‌ها را از بین ببرند چرا که عملا این‌ دو نمی‌توانند به اعتماد متقابل دست یابند.

باید توجه کرد که این موضوع نشان‌دهنده نقص در نظریه بلاک چین نیست.

همچنین بخوانید: انقلاب بلاک چین، فرشته نجات یا سرآغاز هرج و مرج؟

دارایی‌های دیجیتال – معامله‌گری

دارایی‌های دیجیتالی در واقع توکن‌های دیجیتالی را گرفته و آن‌ها را به ابزار داد و ستد تبدیل کرده و از تهدیدهای درونی این ارزهای دیجیتال، ابزارهای مالی پیچیده‌تری تولید می‌کنند.

پتانسیل این ارزها، بازارهای تریلیون دلاری است که نسبت به بازارهای بزرگ دیگر چیز عظیمی محسوب نمی‌شود.

جدایش بین دارایی دیجیتالی و ارز دیجیتال از جایی نشات می‌گیرد که نگاه دارایی دیجیتالی به ارزهای دیجیتال به عنوان راهی برای آسان نمودن و کاربردی کردن این ارزها نیست بلکه در پی ساخت ابزاری مالی از این ارزهاست.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

چون که اساسا این ارزها به صورت دیجیتالی هستند، معامله آن‌ها آسان‌تر از بقیه کالاها انجام می‌شود. ذات این ارزها انعطاف‌پذبر و جهانی بودن آن‌هاست. این دلایل عملا باعث شده که بیشتر تریدرهای وال استریت، برای ورود به این بازار اشتیاق پیدا کنند. همه این‌ها باعث شده که به قانون‌گذاری در این حوزه بیشتر توجه شود.

دارایی‌های دیجیتالی همان ارزهای دیجیتالی هستند، تنها بدون ایده‌های انقلابی که دارند.

هنگامی که ارزش‌های اساسی یک توکن بر روی شبکه غیرمتمرکز پیاده‌سازی می‌شود، چرا از آن به عنوان راهی برای کسب درآمد استفاده نکنیم ؟

دارایی‌های دیجیتال به خود ارزهای دیجیتال وابسته‌اند، چرا که ارزش آن‌ها در معاملات را تعیین می‌کند. امنیت این ارزها باید به اندازه کافی باشد اما دارایی‌های دیجیتالی به این جمله که «اعتماد دست نیافتنی است» همانند ارزهای دیجیتال باور ندارند. برای تریدرها، مفاهیم اعتماد و عدم وجود اعتماد آشنا محسوب نمی‌شود. آن‌ها فقط به دنبال یک چیز هستند.نقدینگی این سرمایه‌ها.

دارایی‌های به شکل توکن درآمده، مخصوصا ارزهای دیجیتال برتر، نهایتا در بلاک چین‌های مجاز حمایت خواهند شد. تنها تفاوت موجود در این بلاک چین‌ها توجه به پیگیری موثر نسبت به سودآوری معاملات خواهد بود.

مسئله دیگری که وجود دارد این است که سرمایه‌های دیجیتالی سبب جدایش کاربرد این توکن‌ها از عملکرد آن‌ها در اکسچنج ها می شود.

هنگامی که از بیت کوین برای پرداخت استفاده می‌کنید و یا از اتر برای سفارش محاسبات دوره ای (Computing Cycles) در برنامه های توزیع‌شده، یا از فایل‌کوین (Filecoin) برای سفارش فضای ذخیره ابری و یا آگور رپ (Augur Rep) برای تایید نتایج پیش بینی بازار استفاده می‌کنید، شما در واقع توکن‌ها را متناسب با چیزی که بدست می‌آورید ارزش‌گذاری کرده‌اید.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

به صورت نظری تقاضای بیشتر برای استفاده از توکن در برنامه به معنی موجودی کمتر خواهد بود و موجب افزایش قیمت خواهد شد. درحال حاضر هیچ کدام از توکن‌ها به اندازه کافی کاربردی نشده است و درنتیجه در مورد ارزش آن‌ها نیز نمی‌توان با قطعیت صحبت کرد. شک و گمان در این زمینه لزوما چیز بدی نیست. این اشتیاق به خطرکردن است که بازارهای مالی را هدایت می کند. گاهی اوقات این فرض و گمان‌ها بازار را به لبه تیغ می برد. سوال اساسی برای دارایی‌های دیجیتالی این است که چگونه این خطرات وجودی ارز دیجیتال را تعدیل خواهد کرد.

اگر بازار دارایی‌های دیجیتال توسعه یابد امکان اینکه کالاهای فیزیکی مانند اموال و املاک و کالاهای دیجیتالی مانند حقوق فکری و دیگر حقوق های فردی با استفاده از مهندسی اقتصادی و ابزارهای تجزیه و تحلیل که وال استریت طی سالیان سال آن ها را توسعه داده، به صورت «توکنیزه» درآید وجود خواهد داشت. جالب است بدانید که پایه های لازم برای این امر ساخته شده است.

یک لحظه بیاستید

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

همه این حرف‌هایی که زده شد، به خودی خود با با یکدیگر ناسازگار نیست. الزاما موفقیت و یا شکست دید یک شخص را نمی‌توان به دیگران تعمیم داد. ارز دیجیتال با وعده غیرمتمرکز کردن، پتانسیل تغییراتی را دارد که ساختار کنونی را تخریب کند. این پتانسیل می‌تواند باعث ساخت موانعی در جهت رشد ارز دیجیتال شود.

همچنین بخوانید: بررسی پیامدهای مثبت و منفی بلاک چین در اقتصاد

نکته دیگر این است که بلاک چین و دارایی‌های دیجیتالی هر دو از مزایای دیگر غیرمتمرکز شدن بهره می‌برند و موارد استفاده آن‌ها متناسب با اهدافشان متفاوت است پس صحیح نیست که یکی از آن‌ها را به عنوان مورد برتر انتخاب کنیم.

تکنولوژی‌هایی که از چند مورد بهره گرفته‌اند، فرصت‌های قابل توجهی می‌توانند ایجاد کنند اما با این حال نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرند. به طور مثال پیش فروش توکن یا ICOها آمیخته ای از دارایی‌های دیجیتالی و ارز دیجیتال هستند. آیا آن‌ها را باید نوعی سرمایه‌گذاری جمعی بدانیم یا شروعی برای یک اقتصاد غیرمتمرکز ؟

تعریف ما از موفقیت و یا شکست یک پروژه در نهایت به جوابی که برای این سوال می‌دهیم بستگی خواهد داشت. تصمیم‌گیری درباره اینکه کدام یک می‌تواند یک پدیده واقعی تلقی شود می‌تواند برای برخی سرگرم کننده باشد، اما منجر به وضوح بیشتر مسئله نخواهد شد. این را نیز باید بدانیم که قبل از هرگونه قضاوت درباره موفقیت و یا شکست تکنولوژی‌های مرتبط با بلاک چین نیاز است که طبقه‌بندی مربوطه بررسی شود.

هنگامی که یک شخص ناآگاه به قیمت بالای ارزهای دیجیتال در اکسچنج‌ها اشاره می‌کند و آن‌ را دلیلی بر بقا و موفقیت می‌داند، در واقع پیش‌داوری کرده است. این واقعیت که کلاهبرداری در ICOها به وفور دیده می‌شود، ربطی به این موضوع ندارد که حکومت چه برنامه‌هایی در زمینه دفاترکل توزیع شده اتخاذ خواهد کرد.

بلاک چین به تنهایی یک پدیده انقلابی نیست

خواه ناخواه اگر تجارت خوبی هم وجود داشته باشد که بانک‌ها را به بستر بلاک چین (یا چیزی مانند بلاک چین) منتقل کند، درباره چشم انداز سازمان‌های خودکار غیرمتمرکز، با شما صحبتی نخواهد کرد.

و سخن آخر اینکه هر چه زودتر برخورد با همه این پدیده‌ها را به عنوان یک «پدیده واحد» متوقف کنیم، عملکرد ما در توسعه آن‌ها سریع‌تر و بهتر خواهد بود.

منبع: medium
guest

استفاده از محتوای توهین‌آمیز، غیراخلاقی، دیدگاه‌های غیراقتصادی، تبلیغات و اطلاعات تماس یا لینک‌های نامرتبط ممنوع است.

نقض قوانین ممکن است منجر به عدم تأیید دیدگاه‌ها یا مسدودسازی حساب کاربران شود.

0 دیدگاه